همیشه فکر می کردم چقدر خوب است که رابطه ای داشته باشی که به هیچ وجه گسستنی نباشد؛
رابطه ای که لبریز از عشق و غرور، در عین حال فداکاری خلاق و بالنده است؛
رابطه ای که برایت فضیلت و رشد به همراه بیاورد و گنجینه های پنهان ذاتت را شکوفا کند؛
رابطه ای که داد و دهش در آن نتنها بدور از تکلف است، که لذت بخش نیز است.
و بیش از یک مصداق برایش نیافته بودم؛ مادری-فرزندی...
اما امروز تجربه ای پیدا کردم، یا شاید بهتر باشد بگویم مواجهه ای جدید با تجربه ای قدیمی پیدا کردم که دلم را لرزاند و چشمانم را خیس کرد.
اینکه فرزندت در سختی باشد و تو نتوانی برایش کاری انجام دهی خیلی سخت است.
خیلی سخت...
خوب است که حداقل می توان سر به آسمان بلند کرد؛